دیکشنری
Sense Organ
sens ɔɹgən
فارسی
1
عمومی
::
عامل احساس، عضو حس
شبکه مترجمین ایران
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
SENSE AMPLIFIER
SENSE DATA
SENSE DATUM
SENSE IMPRESSIONS
SENSE LINE
SENSE OF AGENCY
SENSE OF BELONGING
SENSE OF CALLING
SENSE OF DIRECTION
SENSE OF DUTY
SENSE OF HUMOR
SENSE OF HUMOUR
SENSE OF OTHERS
SENSE OF PLACE
SENSE OF SELF
SENSE ORGAN
SENSE STRAND
SENSE SWITCH
SENSE WINDING
SENSE WIRE
SENSEFUL
SENSELESS
SENSELESSNESS
SENSEMAKING
SENSIBILITY
SENSIBILITY TO PRAIS
SENSIBLE
SENSIBLE HEAT FLUX
SENSIBLE HEAT RATIO
SENSIBLE OF A PERIL
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید